جانشینی

لغت نامه دهخدا

جانشینی. [ ن ِ نی ] ( حامص مرکب ) خلافت. ولایت عهد. وراثت. ( ناظم الاطباء ). عمل قائم مقام. رجوع به جانشین شود.

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) قائم مقامی .

فرهنگ عمید

جانشین کسی شدن، به جای دیگری نشستن و کارهای او را به عهده گرفتن.

فرهنگ فارسی

۱- جانشین دیگری شدن قائم مقامی خلافت . ۲- ولایت عهد.

فرهنگستان زبان و ادب

{paradigmatic} [زبان شناسی] ← رابطۀ جانشینی

ویکی واژه

قائم مقامی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ استخاره کن استخاره کن فال ای چینگ فال ای چینگ فال ورق فال ورق