توپر

لغت نامه دهخدا

توپر. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) انباشته. مقابل کاواک و توخالی.از: «تو» ( داخل ، اندرون ) + «پر» ( مملو، انباشته ).

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ توخالی] آنچه میان تهی نباشد: لاستیک توپر.
۲. [مجاز] شخص پخته و کارآزموده.
۳. [مجاز] تودار.

فرهنگ فارسی

انباشته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم