بوراق

لغت نامه دهخدا

بوراق. ( ع اِ ) بوره. ( ناظم الاطباء ). بوراک. بوره. بُراکس. ( از اشتینگاس ). رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

بوراک . بوره . براکس .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم