حرور. [ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) باد گرم. ( ترجمان عادل ). باد گرم که به شب جهد. خلاف سَموم. باد گرم که که به شب بزد. باد گرم که به شب وزد. ( محمودبن عمر ربنجنی ). باد گرم که به شب آید. ج ، حرایر. و ابوعبیده گوید: باد گرم در شب ، مقابل سموم که باد گرم است بروز. یاقوت گوید: «الریح الحرور هی الحارة و هی باللیل کالسموم بالنهار...». ( معجم البلدان ). || باد گرم که به شب وزد و گاهی بروز هم باشد. || سَموم و باد گرم که بروز وزد. || گرمی دائم خواه بشب باشد و خواه بروز. || گرمی آفتاب. گرمی آتش. ( غیاث ). گرما : که نسیم صبای لطف توشد شب و روز مرا سَموم و حرور.مسعودسعد.رای او از فلک نشاند حرور حلم او از زمانه برد شماس.مسعودسعد.یاد دارم که در ایام جوانی گذر داشتم به کوئی و نظر با ماهروئی در تموزی که حرورش دهان بجوشانیدی. ( سعدی ). || آتش. نار یا دوزخ. مقابل ظل ، جنت ، بهشت ، به بعض اقوال. حرور.[ ح َ ] ( ع مص ) گرم شدن روز. ( تاج المصادر بیهقی ). حرور. [ ح ُ ] ( ع اِ ) ج ِ حَرّ. گرماها. حرور. [ ح ُ ] ( ع مص ) حَرّ. حرارت ، در تمام معانی این دو کلمه. || با بادِ حَرور گردیدن. ( تاج المصادر بیهقی ).