دادرسی

لغت نامه دهخدا

دادرسی. [ رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) عمل دادرس. قضاء. || محاکمه.
- دیوان دادرسی دارائی ؛ دیوان محاکمات مالیه.

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) ۱ - به داد مظلوم رسیدن . ۲ - رسیدگی به دادخواهی دادخواه ، محاکمه .

فرهنگ عمید

به داد کسی رسیدن، به دادخواهی دادخواه رسیدگی کردن، محاکمه.

فرهنگ فارسی

۱ - به داد مظلوم رسیدن . ۲ - رسیدگی به داد خواهی دادخواه محاکمه محاکمه .

ویکی واژه

به داد مظلوم رسیدن.
رسیدگی به دادخواهی دادخواه، محاکمه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال احساس فال احساس فال ابجد فال ابجد فال نوستراداموس فال نوستراداموس