جهیدن

لغت نامه دهخدا

جهیدن. [ ج َ دَ ] ( مص ) سخت تیز رفتن. ( آنندراج ). || جستن :
چگونه جهد شیر بی چنگ تیز
اگرچند باشد دلش پرستیز.فردوسی.کس به زیر دم خر خاری نهد
خر نداند دفع آن برمی جهد.مولوی. || دفق. || وزیدن باد :
بس باد جهدسرد ز کُه لاجرم اکنون
چون پیر که یاد آید از روز جوانیش.ناصرخسرو.جاحظ گوید اگر سیزده روزدر مصر باد جنوب جهد... ( تاریخ بیهق ). || جهیدن بر ماده ؛ جماع کردن. تأتاءة؛ خواندن تکه را برای جهیدن بر ماده. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(جَ دَ ) (مص ل . ) جست زدن .

فرهنگ عمید

= جُستن

فرهنگ فارسی

برجستن، پریدن روی زمین، سرشت وطبیعت، جهنده
( مصدر ) ( جهید جهد خواهد جهید بجه جهنده جهان جهیده جهش ) جستن جست زدن پریدن روی زمین .

دانشنامه عمومی

جهیدن ( Stotting ) یا جستن ( Pronging ) ، رفتاری است که در چهارپاها، به ویژه آهوها وجود دارد، که در آن به هوا می جهند و هر چهار پا را همزمان از زمین بلند می کنند. معمولاً پاها در وضعیت نسبتاً سفت نگه داشته می شوند. توضیح گوناگونی در مورد جستن ارائه شده است. شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه حداقل در برخی موارد این یک سیگنال صادقانه برای شکارچیان است، مبنی بر اینکه شکار جانور در حال جست زدن دشوار است.

ویکی واژه

جست زدن.
پریدن. جستن. پرش کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم