فطری
فطری. [ ف ِ ری ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به فطرت. اصلی. ذاتی. طبیعی. خلقی. ( غیاث ). جبلی. گهری. گوهری. طبعی. ذاتی. خلقی. ( از یادداشتهای مؤلف ). || منسوب به فطر. مربوط به فطر. فطریة. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فطریة شود.
(فِ طْ ) [ ع . ] (ص نسب . ) ذاتی ، طبیعی .
ذاتی، طبیعی، جبلی.
( صفت ) منسوب به فطر مربوط به فطر .
innato
ذاتی، طبیعی.