لغت نامه دهخدا
دبیران. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان هشیوار بخش داراب شهرستان فسا. در 6 هزارگزی جنوب داراب و نقش شاپور. جلگه. گرمسیر و مالاریائی. دارای 67 تن سکنه. آب آنجا از چشمه و محصول آنجاغلات و برنج و حبوبات و شغل اهالی آن زراعت و قالی بافی و راه آن مالروست. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
دبیران. [ دَ ] ( اِخ ) نام خانواده ای نامور به قزوین بروزگار حمداﷲ مستوفی و پیش از وی. مستوفی در تاریخ گزیده آرد مردمان عالم و صالح بودند از ایشان مولانای سعید استاد علماء زمان نجم الدین علی بن عمر الکاتبی عدیم المثل بود و از وصف مستغنی. ( تاریخ گزیده چ اروپا ص 844 و 845 ).
دبیران. [ دَ ] ( اِخ ) نجم الدین قزوینی از خانواده دبیران آن شهر و از یاران و دستیاران خواجه نصیرالدین طوسی و مؤیدالدین عروضی در ساختن زیج خاقانی بفرمان هلاکوخان مغول است و بدین تقدیر از دانشمندان قرن هفتم هَ. ق. بشمارست. ( تاریخ گزیده چ اروپا ص 581 ). و رجوع به دبیر نجم الدین علی بن عمر... شود.