یکه
یکه. [ ی َ / ی ِ ک َ / ک ِ / ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ /ک ِ ] ( ص ، ق ) منفرد. تنها. یگانه. ( یادداشت مؤلف ). فرید. ( یادداشت مؤلف ). فرد. یک. ( از ناظم الاطباء ).
- یکه شبانه روز ؛ روز و شب. ( ناظم الاطباء ).
- یکه و تنها ؛ وحیداً فریداً. تک و تنها. ( از یادداشت مؤلف ).
- || تنهای تنها. تنها و بی همراهی کسی :
در زیر خاک یکه و تنها چه گونه ای ؟!؟ || فرد.منتها. بی نظیر. ( یادداشت مؤلف ). بی نظیر. ( ناظم الاطباء ) :
اتاقه زد به کله گوشه ام دمیدن مهر
که ای خراج ستان یکه شاعر آفاق.؟ ( از یادداشت مؤلف ).|| عراده یک اسب بارکشی. ( ناظم الاطباء ). || تنها سوار. ( آنندراج ). رجوع به یکه سوار شود. || آفتاب. ( آنندراج ). || نخستین و پیشین. || کسی. هرکس. || دفعتاً. معاً. با هم. ( ناظم الاطباء ).
(یَ یا یِ کِّ ) (ص . ) تنها، یگانه ، بی مانند.
۱. تک، تنها.
۲. یگانه، بی همتا، بی نظیر.
* یکه خوردن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز] تکان خوردن و حیرت کردن.
* یکه وتنها:
۱. تنها.
۲. به تنهایی.
تک، تنها، یگانه، بی همتا، بی نظیر
(صفت ) ۱-تک بی نظیر بی مانند. ۲- تنها به تنها.
یکه ( به مجاری: Jéke ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در سابولچ - ساتمار - برگ واقع شده است. یکه ۶٫۳۲ کیلومتر مربع مساحت و ۷۲۹ نفر جمعیت دارد.
تنها، یگانه، بی مانند.