یلمق

لغت نامه دهخدا

یلمق. [ ی َ م َ ] ( معرب ، اِ ) معرب یلمه که به معنی قباست. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). مأخوذ از یلمه فارسی و به معنی آن. ج ، یلامق. ( ناظم الاطباء ). معرب یلمه فارسی. قبا. ( از المعرب جوالیقی ص 355 ) ( یادداشت مؤلف ). یلمه. ( دهار ). و رجوع به یلمه شود. || زره دارای چند تکه. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(یَ مَ ) [ معر. ] (اِ. ) معرب یلمة فارسی به معنی قبا. ج . یلامق .

فرهنگ عمید

= یلمه

فرهنگ فارسی

(اسم ) قبا جام. پوشیدنی : وچون آفتاب جهانتاب درنقط. حمل که بیت الشرف اوست بنفخات نسیم بهاری وقطرات مدامع ابر آزاری زمین را سندس اخضر و کوهسار را یلمق احمر ... .

ویکی واژه

معرب یلمة فارسی به معنی قبا.
یلام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ای چینگ فال ای چینگ فال میلادی فال میلادی