یابو. ( اِ ) نوعی از اسب بارکش که کوچک میباشد. ( آنندراج ). اسب کوچک واسب باری. ( ناظم الاطباء ). اسب از نژاد پست. اسب پالانی. اسب کم بها. اسب لکنتی و زوار دررفته : هست با بنده مرده یابوئی عنکبوتی تنیده بر موئی.حکیم کاظماتونی ( از آنندراج ).هر چهار نفر سرداران بختیاری را به یابوها نشانیده از زیر شکم اسب پایهای آنها را زنجیر و پیش انداخته بسمت دهنه در بند ایلغارکنان رفتند. ( مجمل التواریخ گلستانه ). - امثال : کار کردن خر، خوردن یابو. ( امثال و حکم ج 3 ص 1179 ). مثل یابو است ؛ بی ادب و کودن است. یابو برداشتن کسی را؛ خود را قوی تر از آنچه هست پنداشتن. ( امثال و حکم ج 4 ص 2023 ). یابو گفتن به اسب شاه ؛ توهینی اندک به کسی کردن. یابوی اخته و مرد کوسه سالشان پیدا نباشد. ( امثال و حکم ج 4 ص 2024 ). یابوی پیش آهنگ آخرش توبره کش می شود. ( امثال و حکم ج 4 ص 2044 ).
فرهنگ معین
(اِ. ) ۱ - اسب باری ، اسب بارکش . ۲ - (عا. ) نادان ، نفهم . ، ~ برداشتن کسی کنایه از: مالی یا امتیازی به دست آوردن و خود را بزرگ پنداشتن .
فرهنگ عمید
۱. (زیست شناسی ) اسبی که از نژاد اصیل نباشد. ۲. (صفت ) (زیست شناسی ) اسب باری، اسب بارکش. ۳. [عامیانه، مجاز] بی ادب، بی شعور.
فرهنگ فارسی
اسبی که ازنژاداصیل نباشد، اسب باری، اسب بارکش ( اسم ) ۱- اسب بارکش . توضیح اسبهای بارکش که درتداول عامه یابو خوانده میشوند معمولا عظیم الجثه و کندرو ودارای سم های پهن و قوی وکمرضخیم میباشند برخی اسبهای بارکش بسهولت بارهای سنگین را بارابه ها و گاری ها می بندند. یا یابولقه . یابوی مردنی و پیر و از کارافتاده . این ترکیب فقط برای تحقی و ضعیف نمایاندن یابو بکار رود. یا یابو ورداشتن کسی را. ازحد خود فراتر رفتن هارت و هورت کردن خود را گم کردن . ۲- نادان نفهم .
دانشنامه عمومی
یابو یا شبه اسب یک اسب سان اهلی دو رگه است که گونه متقابل نمونه قاطر و حاصل جفت گیری اسب نر و الاغ ماده است. یابوهای معمول قامتی کوتاهتر، گوش های کوتاه تر، پاهای قوی تر و یالی ضخیم تر از یک قاطر معمول دارند. فنوتیپ متمایز یابو و قاطر تاحدی به کاشت ژنوم - عنصری از وراژنتیک ارثی - مربوط می شود. پرورش یابو به علت تفاوت تعداد کروموزم در اسب و الاغ کار مشکلی است چون الاغ ۶۲ کروموزوم و اسب ۶۴ کروموزوم دارد. یابو ترکیبی از این دو گونه است و ۶۳ کروموزوم دارد و در اکثر موارد عقیم است و تعداد نابرابر کروموزوم ها منجر به یک سیستم تولیدمثل ناقص شده است.
ویکی واژه
اسب باری، اسب بارکش. نادان، نفهم. ؛ ~ برداشتن کسی کنایه از: مالی یا امتیازی به دست آوردن و خود را بزرگ پنداشتن.