گلیز

لغت نامه دهخدا

گلیز. [ گ ِ ] ( اِ ) در مازندرانی گلز ( آب لزج دهن گاو ) ( فرهنگ نظام ). کردی غلز ( بزاق ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). آبی و لعابی را گویند که از دهن انسان و حیوان برآید. ( برهان ) ( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ) :
غرق گشته تا بگردن در گلیز.سراج الدین راجی ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

(گِ ) (اِ. ) آب دهان ، آب لزجی که از دهان انسان یا حیوان بیرون می ریزد.

فرهنگ عمید

آب لزج که از دهان انسان یا حیوان خارج شود، آب دهان، بزاق.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آبی لزج که از دهان انسان و حیوان بر آید : غرق گشته تا بگردن در گلیز .

ویکی واژه

آب دهان، آب لزجی که از دهان انسان یا حیوان بیرون می‌ریزد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم