اثیر مفهومی است که در تاریخ علم به عنوان محیطی فرضی و دربرگیرندهٔ همهٔ فضا مطرح شده است. این ایده توسط یونانیان باستان ایجاد شد و بعدها برای توضیح خواص و انتشار نور مورد استفاده قرار گرفت. تصور بر این بود که نور و سایر تابشهای الکترومغناطیسی، حتی برای انتشار در فضای خارج، به محیطی مانند اثیر نیاز دارند. با این حال، با پذیرش نظریهٔ نسبیت، استفاده از مفهوم اثیر منسوخ شد. آزمایش مشهور مایکلسون-مورلی، شواهد قویای علیه نظریهٔ اثیر ارائه داد. این آزمایش نشان داد که سرعت نور در جهت حرکت زمین در فضا با سرعت آن در جهت عمود بر راستای حرکت زمین برابر است.
اثیر
لغت نامه دهخدا
یکی آتشی داند اندر هوا
بفرمان یزدان فرمانروا
که دانای هندوش خواند اثیر
سخنهای چرب آرد ودلپذیر.فردوسی.اثیر و پس هوا پس آب و پس خاک
که زادستند این هر چار ز افلاک.ناصرخسرو.همیشه تا نبود خاک را فروغ اثیر
همیشه تا نبود ماه را علوّ زحل.مسعودسعد.نه نه که گر فلک بودم بوته
و آتش بود اثیر نه بگدازم.مسعودسعد.به تیره ابر و به روشن اثیر در حرکت
ز تیغ و تیرش آموختند برق وسحاب.مسعودسعد.تا طبعها مراتب دارند مختلف
آبست بر زمین و اثیرست بر هوا.مسعودسعد.ز جرم جُرم نماند اثر برحمت تو
اگر بود ز ثری جرم تا اثیر مرا.سوزنی.تَف سعیر در نظر هیبت تو هست
چونانکه هست تف اثیر اندر آسمان.سوزنی.آن صانعی که هست ز تأثیر صنع او
چندین هزار شمع دل افروز در اثیر.سوزنی.آب او آتش از اثیر انگیز.نظامی.گرمی تن را همی خواند اثیر
که ز ناری راه اصل خویش گیر.مولوی.همچو آن مستی که پرّد بر اثیر
مه کنارش گیرد و گوید که گیر.مولوی.عین آتش در اثیر آمد یقین
پرتو سایه ی ْ ویست اندر زمین.مولوی.آدمی بر قدر یک طشت خمیر
برفزود از آسمان و از اثیر.مولوی.لیک شمسی که از او شد هست اثیر
نبودش در ذهن و در خارج نظیر.مولوی.اوج تو در حضیض و هوای تو در هبوط
وضع تو بر اثیر وبخارت بر آسمان.خواجوی کرمانی.آفتابی ز علم روشن تر
نیست، بی علم روزگار مبر
گر نخواهی تو نورعلم اندوخت
بتنور اثیر خواهی سوخت.اوحدی مراغه ای.- چرخ اثیر؛ فلک نار. کره آتش:
بچاه اندرون بودم آن روز من
برآوردم ایزد بچرخ اثیر.ناصرخسرو.همت او که با فلک تدویر و چرخ اثیر برابری میکرد بدست تقدیر زبون شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] روان، روح.
۳. [قدیمی، مجاز] آسمان.
برگزیده، مکرم.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - کر. آتش که بالای کر. هواست سایلی رقیق و تنک و بی وزن که طبق عقید. قدما فضای بالای هوای کر. زمین را فرا گرفته است اتر یا چرخ اثیر. ۱ - کر. آتش فلک نار. ۲ - آسمان. ۲ - بعقید. برخی از فیلسوفان قدیم روح عالم. ۳ - سایلی بی وزن و قابل قبض و بسط که فضا را پر کرده و در هم. اجسام نافذ است اتر
از اتباع است
فرهنگ اسم ها
معنی: شریف، کریم
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: اِتِر) در تاریخ علم، محیطی فرضی و دربرگیرندۀ همۀ فضا. این مفهوم را یونانی ها ابداع کردند. بعدها از این مفهوم، برای توضیح خواص و انتشار نور بارها استفاده شد. چنین فرض می شد که نور و تابش های الکترومغناطیسی دیگر، حتی برای انتشار در فضای خارج هم، نیاز به محیطی مثل اثیر دارند. با پذیرش نسبیت، استفاده از این مفهوم منسوخ شد. آزمایش کلاسیک مایکلسون ـ مورلی، دلیل بسیار محکمی بر ضد نظریۀ اثیر فراهم آورد. این آزمایش نشان داد سرعت نور در جهت حرکت زمین در فضا با سرعت آن در جهت عمود بر راستای حرکت زمین برابر است.
ویکی واژه
جمله سازی با اثیر
دره دره آنچه در هستی بود در بند اوست عشق را نازم که آخر تا کجا تاثیر کرد
در طلسم دوستی کاندر تواش تاثیر نیست نسخه ها دارم اشارت کن اگر کاریت هست
نفس گرم ازین بیش چه تاثیر کند؟ جامه سرو ترا فاختهای ساختهام