گردنگ

لغت نامه دهخدا

گردنگ. [ گ َ دَ ] ( ص ) دیوث. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( آنندراج ) :
غفلت اندر طاعت سلطان حق گردنکشی است
گردن گردنگ آن را تیغ بایدیا طناب.سوزنی.|| ابله. ( آنندراج ). احمق. ( برهان ). || بی اندام. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(گَ دَ ) (ص . ) ۱ - دیوث ، ابله ، احمق . ۲ - بی اندام .

ویکی واژه

دیوث، ابله، احم
بی اندام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال رابطه فال رابطه