گاودوش

لغت نامه دهخدا

گاودوش. ( اِ مرکب ) ظرفی باشد سر آن گشاده و بُن آن تنگ که شیر گاومیش و گاو در آن دوشند و آن را به عربی علبه و محلب خوانند. و طغار دیواره بلندی را نیز گفته اند که لوله یا ناوی مانند جرغتو داشته باشد . گاودوشه. ( برهان ). ظرفی است که آنرا دوشه نیز گفته اند. ( آنندراج ). آنین ، گویس ، گاویش ، گویشه ، تغار، گویسه ، شیردوشه ، گودوش :
وی گفت بخنده اشرف خورازن
ای لاک دهانت گاودوش کس من
بسیار بگاه خنده مگشای دهن
بی تیغ مبادا سرت افتد از تن.؟ ( از جهانگیری ).|| ( نف مرکب ) دوشنده گاو. آنکه گاو دوشد.

فرهنگ معین

(اِمر. ) ظرفی سرگشاده که شیر گاومیش و گاو را در آن دوشند.

فرهنگ عمید

ظرفی که در آن شیر گاو را می دوشند، گاویش، کاویش، کویش، کویشه، دوشه.

فرهنگ فارسی

گاودوشه:ظرفی که در آن شیرگاورامیدوشند
۱ - ( اسم ) ظرفی است که یک سر آن گشاده و ته آن تنگ باشد و در آن شیر گاو و گاومیش دوشند علبه محلب . ۲ - تغار دیواره بلندی که لوله یا ناوی مانند جرغتو داشته باشد . ۳ - ( صفت ) آنکه گاو را دوشد .

ویکی واژه

ظرفی سرگشاده که شیر گاومیش و گاو را در آن دوشند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم