کفتگی

لغت نامه دهخدا

کفتگی. [ ک َ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) شکافته شدن و ترکیده بودن. ( از برهان ) ( از آنندراج ). شکافتگی و ترکیدگی و رخنه و چاک و شکاف. ( ناظم الاطباء ). شق. تفصید. ( منتهی الارب ). تَرَک. تراک. غاچ. کافتگی. ( یادداشت مؤلف ). || در تداول طب قدیم آن را بر بیماری شقاق مقعد اطلاق می کردند : و مقعد را نیز بیماری کفتگی باشد و آن را به تازی شقاق المقعد گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). شقاق ؛ کفتگی لبهای شرج را گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
کفتگی. [ ک ُ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) کوفتگی. || صدمه. || پیچیدگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(کَ تَ یا تِ ) (حامص . ) شکافتگی ، ترکیدگی .

فرهنگ عمید

ترکیدگی.

فرهنگ فارسی

شکافتگی ترکیدگی .
کوفتگی یا صدمه یا پیچیدگی

ویکی واژه

شکافتگی، ترکیدگی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز