کامله

لغت نامه دهخدا

( کاملة ) کاملة. [ م ِ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث کامل. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کامل شود.
کاملة.[ م ِ ل َ ] ( اِخ ) نام اسب عمروبن معدیکرب. ( منتهی الارب ) ( بلوغ الارب ج 2 ص 116 ). رجوع به عمروبن معدیکرب شود. || نام اسب زیدبن قتان. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

= کامل

فرهنگ فارسی

نام اسب عمرو بن معدیکرب

فرهنگ اسم ها

اسم: کامله (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: kāmele) (فارسی: کامله) (انگلیسی: kamele)
معنی: کامل، ( مؤنث کامل )، زن کامل، مؤنث کامل، بی عیب، بی نقص
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال احساس فال احساس فال رابطه فال رابطه فال کارت فال کارت