لغت نامه دهخدا
کاسه پشت. [ س َ / س ِ پ ُ ] ( اِ مرکب ) لاک پشت و کشف را گویند. ( برهان ). سوراخ پا. سولاخ پا. باخه. سلحفات :
لقمه خور چرب کرد، زو فلک کاسه پشت
ورنه شدی خشک شیر دایه اطفالگان.سیف اسفرنگی ( از جهانگیری ).|| کنایه از آسمان هم هست. ( برهان ) ( آنندراج ). کنایه از فلک. ( انجمن آرا ).