کارشناسی

لغت نامه دهخدا

کارشناسی. [ ش ِ ] ( حامص مرکب ) معرفت و شناسائی کار. ( ناظم الاطباء ). خبرگی. خبرویت.

فرهنگ معین

( ~ . ) ۱ - (حامص . ) شناسایی کار، خبرگی . ۲ - (اِ. ) دورة تحصیلات چهارسالة دانشگاهی .

فرهنگ عمید

۱. آشنایی و آگاهی به کارها و امور.
۲. بررسی موضوع یا امری به وسیلۀ کارشناسان: این موضوع باید کارشناسی شود.
۳. (اسم ) دورۀ تحصیلات چهارسالۀ دانشگاهی، لیسانس.

فرهنگ فارسی

شناسایی کار معرفت امور خبرگی . توضیح این اصطلاح را فرهنگستان بجای [ خبرویت ] متداول در دادگستری پذیرفته است .

ویکی واژه

شناسایی کار، خبرگی.
دورة تحصیلات چهارسالة دانشگاهی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال فنجان فال فنجان فال پی ام سی فال پی ام سی فال مارگاریتا فال مارگاریتا