پسر عمو

لغت نامه دهخدا

پسرعمو. [ پ ِ س َ ع َ ] ( اِ مرکب ) رجوع به پسرعم شود.

فرهنگ عمید

پسرعم، عموزادۀ مذکر، پسربرادر پدر.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پسر عمو پسر برادر پدر.

ویکی واژه

cugino
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تک نیت فال تک نیت فال فرشتگان فال فرشتگان فال شمع فال شمع