پرنگ. [ پ َ / پ ِ رَ ] ( اِ ) فروغ وبرق شمشیر و تیغ جوهردار را گویند و بعربی فرند خوانند به کسر فاو را. ( برهان ). سفسقةالسیف. ( منتهی الارب ). پَرَند. رُبد. جوهر. گوهر. || رونق و جلا و تلألؤ و برق هر چیز: تلویح ؛ پرنگ دادن جامه را. ( منتهی الارب ). در ترجیعبند فرخی در مدح یوسف بن ناصرالدین این کلمه آمده است و نامفهوم است : مرا باری همه مهر از می بیجاده رنگ آمد زمرد را روان خواهم چو از روی پرنگ آمد. و در چاپ مرحوم عبدالرسولی در ذیل این صفحه معنی آن را پشته و کوه کوچک و تل که در میان دشت و صحرا باشد آورده اند و این معنی برای این صورت در جائی یافت نشد. || ( ص ) شمشیر گوهردار. پرنگ. [ پ ِ رِ / رَ ] ( اِ ) برنج و آن فلزی است مرکب از مس و روی.
اسم: پرنگ (دختر) (فارسی، کردی) (تلفظ: pa(e)rang) (فارسی: پرنگ) (انگلیسی: parang) معنی: برق شمشیر، فروغ و جلا، فروغ و برق شمشیر، ( در عربی ) فِرند، پَرَند، ربد، جوهر، گوهر، رونق، جلد، تلألؤ و برق هر چیز، نوعی فلز مرکب از مس و روی، برنج، ( به مجاز ) زیبا و پر فروغ، هم به ضم پ و هم به کسر پ خوانده می شود، نور و فروق گوهر، برقو تلألو هر چیز، نوعی فلز مرکب از مس و روی و برنج
دانشنامه عمومی
پرنگ ( به آلمانی: Pernegg ) یک منطقهٔ مسکونی در اتریش است که در ناحیه هورن واقع شده است. پرنگ ۷۴۴ نفر جمعیت دارد.