پرزحمت

لغت نامه دهخدا

پرزحمت. [ پ ُ زَ م َ ] ( ص مرکب ) پرانبوهی. و در تداول فارسی پررنج. پرمشقت. که رنج و مشقت بسیار دارد.

فرهنگ عمید

۱. پرانبوهی.
۲. پررنج، پرمشقت.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- پر انبوهی . ۲- که رنج و زحمت فراوان دارد پر رنج پر مشقت پر دردسر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال انگلیسی فال انگلیسی فال تاروت فال تاروت فال قهوه فال قهوه