پذیرفتنی

لغت نامه دهخدا

پذیرفتنی. [ پ َ رُ ت َ ] ( ص لیاقت ) درخور پذیرفتن. قبول کردنی. قابل قبول. || در اصطلاح بانک سندی که قابل قبول باشد .

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- در خور پذیرفتن قبول کردنی پذرفتنی . ۲- باور کردنی قابل قبول . ۳- سندی که قابل قبول باشد .

فرهنگستان زبان و ادب

{acceptable} [زبان شناسی] ویژگی گفته ای که ازنظر گویشور زبان قابل قبول است و عملاً به کار می رود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال نخود فال نخود