پادار. ( نف مرکب ) آنکه پای دارد. پایور. مقابل بی پا. || معتبر. بااعتبار. توانگر. که مفلس نیست. که پول نزد او سوخت نشود. || پادار در دوستی ؛ باوفا. وفی . || اسب جلد و تند و تیز. || همیشه. باقی. برقرار. ( برهان ). || ( اِ مرکب ) چوب دستی بزرگ. چماق. عمود. || نام روز بیستم از ماههای ملکی. ( برهان ).
- پادار شدن ؛ استقرار یافتن.
۱. برقرار.
۲. ثابت، پابرجا
۳. پاینده، باقی.
* پادار شدن: (مصدر لازم ) [مجاز] پابرجا شدن، استوار شدن.
* پادار کردن: (مصدر متعدی ) [مجاز]
۱. برقرار کردن.
۲. پابرجا کردن.
۳. (حسابداری ) تٲمین اعتبار برای هزینه ای.
پایدار، برقرار، ثابت، پاینده، باقی، پابرجا
( صفت اسم ) ۱ - آنکه پا دارد : مقابل بی پا. ۲ - برقرار باقی جایگیر متمکن ثابت . ۳ - معتبر با اعتبار با آبرو. ۴ - توانگر ثروتمند. ۵ - باوفا وفادار پایدار در دوستی . ۶- چوبدستی چماق عمود . ۷- اسب جلد و چابک . ۸- روز بیستم از ماههای ملکی .
آنکه پای دارد پایور
اسم: پادار (پسر) (کردی) (تلفظ: padar) (فارسی: پادار) (انگلیسی: padar)
معنی: ثابت، ثابت ( نگارش کردی
پادار ( به مجاری: Padár ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در زالا واقع شده است.
پادار (حاجی قبول). پادار ( به لاتین: Padar ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان حاجی قبول واقع شده است. پادار ۷۴۴ نفر جمعیت دارد.
پادار (داغستان). پادار ( به لاتین: Padar ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در داغستان واقع شده است.
پادار (شابران). پادار ( به لاتین: Padar ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان شابران واقع شده است. پادار ۵۶۳ نفر جمعیت دارد.
پادار (شماخی). پادار ( به لاتین: Padar ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان شماخی واقع شده است.
پادار
نوبت، شیفت به زبان فارسی.
پیدرپی در گویش بهاری.