وحم

لغت نامه دهخدا

وحم. [ وَ ] ( ع مص ) آهنگ کردن و فعل آن از باب ضرب است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
وحم. [ وَ ] ( ع اِ ) آن چیز که زن حامله آرزو کند. ( مهذب الاسماء ). آرزوانه زن باردار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هوسانه. ویارانه. آن چیز که آبستن آرزو کند. || آواز بال و پر مرغ که در پریدن برآید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) سخت آزمند [ آرزومند ] شدن زن آبستن به خوردن چیزی و خواهانی جماع و خواهانی هر چیزی. ( منتهی الارب ). ویار کردن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و فعل آن از باب حسب و سمع است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بر آبستنی آرزو خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ معین

(وَ حِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - ویار و اشتهای شدید زنان باردار به نوعی خوراکی یا مواد دیگر. ۲ - خواهان جماع شدن .

فرهنگ فارسی

( اسم ) ویار و اشتهای شدید زنان باردار بنوعی خوراکی یا مواد دیگر . ۲ - خواهان جماع شدن .
آهنگ کردن و فعل آن ار باب ضرب است .

ویکی واژه

ویار و اشتهای شدید زنان باردار به نوعی خوراکی یا مواد دیگر.
خواهان جماع شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال چوب فال چوب فال حافظ فال حافظ فال پی ام سی فال پی ام سی