لغت نامه دهخدا وحدانیت. [ وَ نی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) احدیت. حالت یگانه. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). یکتایی. یگانگی. تنهایی و یگانگی و وحدت. ( ناظم الاطباء ): قسم به وحدانیت خدا : ز هر شمعی که جویی روشنایی به وحدانیتش یابی گوایی.نظامی.به وحدانیت حق جل و علا اقرار کردید. ( گلستان سعدی ).- وحدانیت خدا ؛ یگانگی خدا. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی یگانگی، یکتایی، حالت تنهایی وانفراد(مصدر ) یکی بودن یگانگی یکتایی : (( و برهستی وحدانیت او درحقایق سفتند. ) )