وحدانیت

لغت نامه دهخدا

وحدانیت. [ وَ نی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) احدیت. حالت یگانه. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). یکتایی. یگانگی. تنهایی و یگانگی و وحدت. ( ناظم الاطباء ): قسم به وحدانیت خدا :
ز هر شمعی که جویی روشنایی
به وحدانیتش یابی گوایی.نظامی.به وحدانیت حق جل و علا اقرار کردید. ( گلستان سعدی ).
- وحدانیت خدا ؛ یگانگی خدا. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(وَ یَّ ) [ ع . وجدانیة ] (مص جع . ) یگانگی ، یکتایی .

فرهنگ عمید

۱. یگانگی، یکتایی، حالت تنهایی و انفراد.
۲. یکتایی و یگانگی خداوند.

فرهنگ فارسی

یگانگی، یکتایی، حالت تنهایی وانفراد
(مصدر ) یکی بودن یگانگی یکتایی : (( و برهستی وحدانیت او درحقایق سفتند. ) )

ویکی واژه

یگانگی، یکتایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم