در ریاضیات، پیوستگی تابع (Continuous Function) به این معناست که تابع در مقادیر خروجی خود هیچگونه تغییر ناگهانی (یا ناپیوستگی) نداشته باشد. به بیان دقیقتر، یک تابع پیوسته است اگر بتوان با محدود کردن ورودی به مقادیر خاص، تغییرات دلخواه کوچکی را در خروجی آن تضمین کرد. تابعی که پیوسته نباشد، ناپیوسته نامیده میشود. تا قرن نوزدهم، ریاضیدانان بیشتر به درک شهودی پیوستگی تکیه داشتند. در طول قرن نوزدهم، تلاشهایی برای تعریف دقیق پیوستگی با استفاده از مفهوم اپسیلون-دلتا (ε-δ) صورت گرفت. پیوستگی توابع یکی از مفاهیم اصلی و بنیادین در علم توپولوژی است و در این مقاله به طور کامل به آن پرداخته خواهد شد. بخش مقدماتی بر حالت خاص توابع با ورودی و خروجی اعداد حقیقی تمرکز خواهد داشت. شکل قویتری از پیوستگی، پیوستگی یکنواخت نام دارد. علاوه بر این، این مقاله به تعریف پیوستگی توابع در حالت کلیتر بین فضاهای متریک نیز خواهد پرداخت. در نظریه ترتیب، به ویژه در نظریه دامنه، مفهوم پیوستگی با نام پیوستگی اسکات شناخته میشود. اشکال دیگری از پیوستگی نیز وجود دارند که در این مقاله مورد بحث قرار نمیگیرند. به عنوان مثالی از توابع پیوسته، میتوان به تابع H(t) اشاره کرد که ارتفاع یک گل را بر حسب زمان نشان میدهد. در مقابل، تابع M(t) که مقدار پول در یک حساب بانکی را بر حسب زمان نشان میدهد، تابعی ناپیوسته محسوب میشود؛ زیرا در نقاطی که پول به حساب واریز یا از آن برداشت میشود، "پرش"هایی در مقادیر رخ میدهد.

تابع پیوسته
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
پیوستگی توابع یکی از مفاهیم بنیادی و مرکزی در توپولوژی است، که در ادامه به طور کامل به آن پرداخته خواهد شد. بخش مقدماتی این مقاله به حالت خاصی که ورودی و خروجی تابع اعداد حقیق اند پرداخته خواهد شد. شکل قوی تر پیوستگی، پیوستگی یکنواخت است. به علاوه، این مقاله به بحث در مورد تعریف پیوستگی توابع، در حالت کلی تر بین فضاهای متری خواهد پرداخت. در نظریه ترتیب، به خصوص در نظریه دامنه، مفهوم پیوستگی را به اسم پیوستگی اسکات می شناسند. دیگر اشکال پیوستگی نیز وجود دارند ولی در این مقاله به آن ها پرداخته نمی شود.
به عنوان مثالی از توابع پیوسته، تابع H ( t ) که نشان دهنده ارتفاع یک گل بر حسب زمان است را می توان در نظر گرفت. در مقایسه، تابع M ( t ) که نشانگر مقدار پول در حساب بانکی بر حسب زمان است را می توان تابعی ناپیوسته در نظر گرفت، چرا که در آن "پرش" هایی در نقاطی که مقداری پول به حساب واریز یا از آن بیرون کشیده می شود وجود خواهد داشت.
تعریف اپسیلون - دلتا از پیوستگی اولین بار توسط برنارد بولزانو در ۱۸۱۷ داده شد. آگوستین لویی کوشی پیوستگی y = f ( x ) را به این صورت تعریف کرد: هر افزایش بی نهایت کوچکی چون α در متغیر مستقل x، همیشه منجر به افزایش بی نهایت کوچک f ( x + α ) − f ( x ) در متغیر وابسته y شود ( به عنوان مثال Cours d'Analyse صفحه ۳۴ را ببینید ). کوشی مقادیر بی نهایت کوچک را بر حسب متغیر ها بیان کرد، و این تعریف از پیوستگی قرابت نزدیکی با تعریف بی نهایت کوچک هایی که امروزه استفاده می شوند داشت ( بحث میکرو پیوستگی را ببینید ). تعریف صوری و تمایز بین پیوستگی نقطه ای و پیوستگی یکنواخت اولین بار توسط بولزانو در دهه ۱۸۳۰ میلادی ارائه شد، اما اثر او تا دهه ۱۹۳۰ انتشار نیافت.
ویکی واژه
جمله سازی با تابع پیوسته
در بیشتر اوقات عبارت کلی تبدیل فوریه به این نوع تبدیل اشاره دارد. این تبدیل یک تابع با متغیر حقیقی را به یک تابع پیوسته (با متغیر حقیقی) تصویر میکند.