وارسی

لغت نامه دهخدا

وارسی. [ رَ ] ( حامص مرکب ) بازرسی.سرکشی. تفتیش. به معنی سرکشی و بازدید است بر کارهای سپرده به خود یا بر کارهایی که خود به دیگری سپرده.( از فرهنگ ترکتازان ). رسیدگی کردن به چیزی یا به کاری. ممیزی. رسیدگی و دقت و غوررسی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(رَ ) (اِمص . ) بازرسی ، به دقت رسیدگی کردن .

فرهنگ عمید

بازرسی، رسیدگی به کاری یا چیزی، ممیزی.

فرهنگ فارسی

بازرسی، رسیدگی به کاری یاچیزی، ممیزی
(اسم ) ۱ - سرکشی بکاری تفتیش . ۲ - ممیزی

دانشنامه عمومی

ورسی ( به ایتالیایی: Varsi ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان پارما واقع شده است.
ورسی ۷۹٫۶ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۳۵۲ نفر جمعیت دارد و ۴۲۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

ویکی واژه

بازرسی، به دقت رسیدگی کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال فنجان فال فنجان فال اوراکل فال اوراکل فال تک نیت فال تک نیت