هامش
هامش. [ م ِ ] ( ع اِ ) حاشیه کتاب لغت. مولد است. ( از اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مرز. حاشیه. مقابل متن و بوم : متناً و هامشاً. ( یادداشت مؤلف ).
(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) حاشیة کتاب یا نامه .
حاشیۀ کتاب.
حاشیه کتاب
(اسم ) حاشی. کتاب مرز مقابل متن بوم
حاشیه کتاب یا نامه.
در نامهنگاریهای اداری به دستور یا توضیحی گفته میشود که توسط مسئول بالادست در پایین یا کنارهی نامهی اصلی نوشته میشود.