نیرومندی

لغت نامه دهخدا

نیرومندی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) نیرومند بودن. رجوع به نیرومند شود.

فرهنگ عمید

قوه و قدرت، توانایی.

فرهنگ فارسی

نیرومند بودن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم