نفص

لغت نامه دهخدا

نفص. [ ن َ ] ( ع مص ) شتاب گفتن سخن را. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). کلمه را سریع و تند ادا کردن : نفص بالکلمة؛ اتاها سریعاً. ( از اقرب الموارد )؛ اتی بها سریعاً. ( از متن اللغة ). || دفع کردن چیزی را. ( از اقرب الموارد ).
نفص. [ ن ُ ف َ ] ( ع اِ ) ج ِ نفصة. رجوع به نُفصَة شود.

فرهنگ فارسی

جمع نفصه است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند