نسوج

لغت نامه دهخدا

نسوج. [ ن َ ] ( ع ص ) شترماده ای که بار بر آن مضطرب نشود، یا ناقه ای که بار وی بر دوش وی آید از شدت سیر وی. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
نسوج. [ ن ُ ] ( ع اِ ) ج ِ نَسْج. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نَسْج شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع :نسج .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم