نخوانده

لغت نامه دهخدا

نخوانده. [ ن َ خوا / خا دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) ناخوانده. مقابل خوانده. بی دعوت. رجوع به ناخوانده شود. || که درس نخوانده است. که چیزی نخوانده و نیاموخته است.
- نخوانده ملا ؛ عامی و بی سواد مدعی دانش.

فرهنگ فارسی

ناخوانده مقابل خوانده بی دعوت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال تاروت فال تاروت فال امروز فال امروز فال اوراکل فال اوراکل