فلج کردن

لغت نامه دهخدا

فلج کردن. [ ف َ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دستگاهی را از کار انداختن. کاری را خواباندن و به آن ادامه ندادن.

فرهنگ فارسی

دستگاهی را از کار انداختن کاری را خواباندن و به آن ادامه ندادن .

ویکی واژه

paralizzare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم