نایره
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] فتنۀ برپاشده.
۳. [مجاز] کینه و دشمنی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آتش : مردم صلاح اندیش که درهرات بودنداطفای نایره فتنه توانستندکرد ۲ - شعله آتش : درحال نایره آن غضب فرو نشیند.۳ - گرمی حرارت .۴ - کینه دشمنی یاحرف نایره .
فرهنگ اسم ها
معنی: آتش برافروخته، ( مجاز ) فتنۀ برپاشده، ( مجاز ) کینه و دشمنی، شعله ی آتش، و معمولاً مشبه به هر چیز دارای شدت و نیرومندی، مانند جنگ، خشم و فتنه، ( در قدیم ) ( به مجاز ) فتنه، آشوب، نایر
ویکی واژه
آتش برافروخته.
فتنه، دشمنی.