نایره

لغت نامه دهخدا

( نایرة ) نایرة. [ ی ِ رَ ] ( ع اِ ) آتش و شعله و گرمی آتش. حرارت. || آتش جای. || زغال. || زمینی که از خشکی ، گیاههای آن زرد شده باشد. || کینه. دشمنی. ( ناظم الاطباء ). || نایر.از حروف قافیه. در تمام معانی رجوع به نائرة شود.

فرهنگ معین

(یِ رِ ) [ ع . نائرة ] (اِ. )۱ - آتش برافروخته . ۲ - فتنه ، دشمنی .

فرهنگ عمید

۱. آتش برافروخته.
۲. [مجاز] فتنۀ برپاشده.
۳. [مجاز] کینه و دشمنی.

فرهنگ فارسی

آتش برافروخته، فتنه برپاشده، کینه ودشمنی
( اسم ) ۱ - آتش : مردم صلاح اندیش که درهرات بودنداطفای نایره فتنه توانستندکرد ۲ - شعله آتش : درحال نایره آن غضب فرو نشیند.۳ - گرمی حرارت .۴ - کینه دشمنی یاحرف نایره .

فرهنگ اسم ها

اسم: نایره (دختر) (عربی) (تلفظ: nāyere) (فارسی: نايره) (انگلیسی: nayere)
معنی: آتش برافروخته، ( مجاز ) فتنۀ برپاشده، ( مجاز ) کینه و دشمنی، شعله ی آتش، و معمولاً مشبه به هر چیز دارای شدت و نیرومندی، مانند جنگ، خشم و فتنه، ( در قدیم ) ( به مجاز ) فتنه، آشوب، نایر

ویکی واژه

نائرة
آتش برافروخته.
فتنه، دشمنی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال جذب فال جذب فال اوراکل فال اوراکل