لغت نامه دهخدا
تنش تیره و روی و مویش سپید
چو دیدش دل سام شد ناامید.فردوسی.بیامد بنزدیک پیل سپید
شهنشاه چین شد ز جان ناامید.فردوسی.چنین پاسخش داد دیو سپید
که از روزگاران مشو ناامید.فردوسی.موی سپید چیست ندانی نشان مرگ
زیرا که هر که دید ز خود ناامید شد.جمال الدین اصفهانی.