میرزایی

لغت نامه دهخدا

میرزایی. ( حامص مرکب ) صفت و حالت و پیشه میرزا. نویسندگی ومنشی گری. || سلوک و رفتار مانند میرزا. || گستاخی و غرور و تکبر. ( ناظم الاطباء ).
- میرزایی کشیدن؛ نازبرداری کردن. ( غیاث ).
|| ( ص نسبی ) منسوب به میرزا. آنچه یا آن که به میرزا نسبت دارد. || قبای دراز با آستین های فروهشته و گشاد. جبه و بالاپوش دراز آستین بلند. ( ناظم الاطباء ). || قسمی خربزه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(حامص. ) ۱ - نویسندگی، منشی گری. ۲ - امیرزادگی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به میرزا. ۲ - ( اسم ) قبای دراز با آستینهای فروهشته و گشاد جبه و بالاپوش دراز آستین بلند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال نخود فال نخود فال ارمنی فال ارمنی فال نوستراداموس فال نوستراداموس