کلمه «پالانی» به اسبی گفته میشود که:
اصیل نیست و از نژاد پایینتری برخوردار است: در معنای نخست، پالانی به اسبی گفته میشود که اصالت یا کیفیت لازم را ندارد و از نظر نژاد یا خصوصیات فیزیکی در سطح پایینتری قرار دارد. این اسبها برای سواری مناسب نیستند و بیشتر به عنوان حیوانات بارکش استفاده میشوند.
برای حمل بار و کارهای سخت استفاده میشود: در معنای دوم، پالانی به اسبی اشاره دارد که کاربرد اصلی آن حمل بار، باربری و حمل وسایل است، نه سواری یا مسابقه. این اسبها دارای بدنی قوی و مقاوم هستند که میتوانند وزن سنگین بار را تحمل کنند، اما سرعت و چابکی لازم برای سواری را ندارند.
پشت آن لایق گذاشتن پالان است: یکی از ویژگیهای بارز این اسبها این است که پشت آنها برای گذاشتن پالان مناسب است، زیرا سرعت کمی دارند و کندرو محسوب میشوند و نمیتوانند به سرعت حرکت کند یا در مسابقات شرکت کنند. به همین دلیل نام پالانی به آن داده شده است، پالان نوعی زین ساده و مخصوص بار است که برای بستن بار به پشت حیوان استفاده میشود.
پالانی. ( ص ) اسب که اصیل نباشد. محمَر ( ج، محامِر ). ( منتهی الارب ). اسب از جنس بد. اسب کندرو که لایق پالان باشد. ( رشیدی ). اسب باربردار. ( غیاث اللغات ). هر ستور که پالان دارد. اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین. حِمارَه.کَودَن. پلانی. ( رشیدی ). اسب گران رَو. ( دهار ). باری. مقابل زینی و سواری: والحمارة کجبانة، الفرس الهجین کالمحمره، فارسیته پالانی. ( مجدالدین ):
ندانستی تو ای خر غمر کبج لاک پالانی
که با خرسنگ برناید سروزن گاو ترخانی.ابوالعباس.چهارهزاراسب گرانبهاآنروز بدست آمد یعقوب [ بِن لیث ] را دون اشتر و استر و خر و اسبان پالانی و ترکی. ( تاریخ سیستان ). و [ اسب ] را که کمالی داده اند که خر را نداده اند اگر وی از کمال خویش عاجز آید از وی پالانی سازند و با درجه خر افتد. ( کیمیای سعادت ).
که جلدی زیرکی را گفت من پالانئی دارم
ازین تندی و رهواری چو باد و ابر نیسانی
بدو گفتا مگو چونین گر او را این هنر بودی
نبودی چون خران نامش میان خلق پالانی. سنائی.
(اِ. ص. ) اسبی که مخصوص بار و بنه بردن است، نه برای سواری.
اسبی که پالان بر پشت او بگذارند، اسب بارکش.
( صفت پالان ) اسبی که اصیل نباشد اسب کندرو که لایق پالان باشد اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین.
💡 ترا زین جان پر علت عطای فیض شاهی به براق بادپا بهتر ز اسب لنگ پالانی
💡 بهراستی که وزیر و وکیل جمله خرند خران بارکش پشت ریش پالانی
💡 بسی ماه و بسی فتنه به زیر چادر کهنه بسی پالانیی لنگی که در برگستوان باشد
💡 کره گردون تند پیشش پالانیی بر سر میدان او جان خر باتوبره
💡 بدو گفتا مگو چونین گر او را این هنر بودی نبودی چون خران نامش میان خلق پالانی