ملاقات کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) روبرو شدن با کسی دیدار کردن کسی را : [ ناصرالدین شاه اگر هر روز خواهر زن خودش را ملاقات نمیکرد ناخوش میشد ... ] ( دهخدا . چرند و پرند . ۱۳٠ )

ویکی واژه

incontrare
visitare
گوش دادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم