مصحوب

لغت نامه دهخدا

مصحوب. [ م َ ] ( ع ص ) هم صحبت گردیده. همراه شده. همراه و رفیق و یار. ( ناظم الاطباء ). || مع. با. همراه کرده شده. فرستاده شده بوسیله ٔ...: مصحوب پست ؛ با پست. همراه پست. بوسیله پست. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) همراه شده . ۲ - یار، رفیق . ۳ - همراه .

فرهنگ عمید

هم صحبت شده، یاروهمراه شده.

فرهنگ فارسی

هم صحبت شده، یاروهمراه شده
۱- ( اسم ) هم صحبت گردیده همراه شده ۲- یار رفیق . ۳- همراه مقرون : رقیمجات مفصل مصحوب ذوالفقار بیگ رسیده بود ...

ویکی واژه

همراه شده.
یار، رفی
همراه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم