مشکل پسند

لغت نامه دهخدا

مشکل پسند. [ م ُ ک ِ پ َ س َ ] ( نف مرکب ) کسی که چیزی را به دشواری پسند کند و خوش آیند وی نباشد. ( ناظم الاطباء ). دیرپسند. بدپسند. دژپسند. دشوارپسند. آنکه تا چیزی نهایت خوب نباشد نپسندد. خوش آرزو. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

( ~. پَ سَ ) [ ع - فا. ] (ص . ) کسی که به سختی انتخاب می کند و می پسندد.

فرهنگ عمید

کسی که چیزی را به دشواری پسند کند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که بدشواری چیزی را پسند کند بد پسند : معلوم شد که وی مردی متکبر و نسبت بدیگران بی اعتنا و مشکل پسند است .

ویکی واژه

کسی که به سختی انتخاب می‌کند و می‌پسندد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم