مشهی

لغت نامه دهخدا

مشهی. [ م ُ ش َهَْ هی ] ( ع ص ) آرزودهنده یعنی اشتهاپیداکننده. از تشهیة. ( غیاث ). برخواهان چیزی ، انگیزنده کسی را. ( آنندراج ). برانگیزاننده آرزوی نفس. ( ناظم الاطباء ). آرزوآور. آرزوکش. اشتهاآور. شهوت انگیز. خواهش انگیز. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

برانگیزانندۀ شهوت، برانگیزندۀ هوای نفس.

فرهنگ فارسی

برانگیزاننده شهوت، برانگیزنده آرزوی نفس
(اسم ) ۱- بخواهش آورندهبرانگیزانند. شهوت . ۲ - غذایا داروی تولید کنند. میل بغذا.۳- دارویی که موجب ازدیاد قو. باه شود .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم