متهتک

لغت نامه دهخدا

متهتک. [ م ُت َ هََ ت ْ ت ِ ] ( ع ص ) رجل متهتک ، مرد بی پروای که ازرسوایی باک ندارد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بی پروا. رسوا. مفتضح. پرده دریده. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
دولت ز مهتر متهتک جدا سزد
از تو جدا مباد که بس بی تهتکی.سوزنی.و از متهتکان قفچاق یکی بود که نام او بچمن بود. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ معین

(مُ تَ هَ تِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) رسوا شونده ، متفضح .

فرهنگ عمید

مرد بی پروا که از رسوایی باک نداشته باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال سنجش فال سنجش فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت