مبلول

لغت نامه دهخدا

مبلول. [ م َ ] ( ع ص ) ترکرده. ( از مهذب الاسماء ). تر. سرد و نمناک. ( از آنندراج ). نمدار و نمناک. ( ناظم الاطباء ). مرطوب. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ص . ) نمدار، نمناک ، مرطوب .

فرهنگ عمید

نم دار، نمناک.

فرهنگ فارسی

( اسم و صفت ) نمدار نمناک مرطوب .

ویکی واژه

نمدار، نمناک، مرطوب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم