مایده

لغت نامه دهخدا

( مایدة ) مایدة. [ ] ( اِ ) در مفردات ابن البیطار چ مصرص 35 در فوائد «اشق » گوید: «وینفع من وجع الظهر و المایدة» ولکلرک مترجم فرانسوی ابن البیطار این عبارت را «برای درد پشت و کمر مفید است » معنی کرده است و کلمه مایده را بدین معنی در جائی نیافتم و شاید غلطی در کتابت باشد. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مایده. [ ی ِ دَ / دِ ] ( از ع ، اِ ) مائده. خوان. سفره : چون از انشاد این قصیده فراغ حاصل آمد مایده نهادند مزین به اصناف مطعوم... ( تاریخ بیهق ص 161 ).
کشیده مایده یک میل در میل
مگس را گاو دادی پشه را پیل.نظامی.و رجوع به مائده شود.

فرهنگ معین

(یِ دَ یا دِ ) [ ع . مائدة ] (اِ. ) ۱ - خوردنی . ۲ - خوان ، سفره . ج . مائدات . موائد.

فرهنگ فارسی

خوان، خوان بطعام آراسته، خوردنی، طعام
( اسم ) ۱- خوردنی . ۲- خوانی که بر آن طعام باشد . یا مائد. خرگهی . نعیم بهشتی نعیم آسمانی .یا مائد. مسیح . روایت کنند که تا مدتی هر روز بوسیل. ابر خوانی برعیسی ع نازل میشد و در آن ماهیی بود بریان بی خار که روغن ازو می چکید. نزدیک سر آن نمک و متصل به دم آن سرکه و بر حوالی خوان انواع تره ها چیده بود و پنج گرده نان بر یکی روغن زیتون بردیگری عسل برسوم روغن زرد برچهارم پنیر و بر پنجم قدید ( گوشت بریان ) بود .
اشق

ویکی واژه

مائدة
خوردنی.
خوان، سفرهنگستان
مائدات. موائد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال آرزو فال آرزو فال رابطه فال رابطه فال چای فال چای