لهذا

لغت نامه دهخدا

لهذا. [ ل ِ ها ] ( ع ق مرکب ) ( از: لَِ + هذا ) برای این. از این رو. از این روی. بدین جهت. از این جهت. بدین سبب. بدین علت. لذلک . ازایرا.

فرهنگ معین

(لِ ها ) [ ع . ] (ق . ) از این جهت ، از این رو.

فرهنگ عمید

برای این، از این جهت، از این رو.

فرهنگ فارسی

برای این ازین جهت ازین رو : .... لهذا تخته بیک یوزباشی استاجلوا را ....به رسالت تعیین فرموده .
برای این رو از این رو

ویکی واژه

از این جهت، از این رو.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت فال چوب فال چوب فال تاروت فال تاروت