لله‌باشی

لغت نامه دهخدا

لله باشی. [ ل َ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) بزرگ و سرور لالایان. لالایی که گروهی لله و پرستار اطفال زیر نظر وی باشند.
لله باشی. [ ل َ ل َ ] ( اِخ ) رضا قلیخان هدایت صاحب مجمعالفصحاء. رجوع به رضا قلی خان... و هدایت شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- بزرگ لله ها مهتر لالایان ۲- عنوان احترام آمیز لله .
رضا قلی خان هدایت صاحب مجمع الفصحا .

ویکی واژه

نام یا لقب رضاقلی‌خان طبرستانی، او پیرامون سال‌های ۱۲۱۵ تا ۱۲۸۸ از طرف ناصرالدین‌شاه به ریاست مدرسه دارالفنون منصوب شد. ظاهرا منظور از لله‌باشی، رئیس یا حافظ لَلهَ به معنی چوب‌خط بوده است؛ چوب‌خط، چوبی کوچک و نشان‌دار بود که هر خانواده بدون پرداخت وجه نقد می‌تواتست طبق قرارداد با قصاب اغلب تا اواخر پاییز گوشت ابتیاع نماید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم