لغت نامه دهخدا
لات و لوت. [ ت ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) لات و پات. رجوع به لات شود :
قومی همه مرد لات و لوتند
باد جبروت در بروتند.خاقانی.- لات و لوت و آسمان جل ؛ سخت فقیر و بی چیز.
کلمه لوت همان روت ِ قدیم و لخت متداول امروز است.
لات و لوت. [ ت ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) لات و پات. رجوع به لات شود :
قومی همه مرد لات و لوتند
باد جبروت در بروتند.خاقانی.- لات و لوت و آسمان جل ؛ سخت فقیر و بی چیز.
کلمه لوت همان روت ِ قدیم و لخت متداول امروز است.
(تُ ) (ص مر. ) (عا. ) بی کار ه و فقیر.
( اتباع ) بسیار فقیر سخت بی چیز لات و لوت : قومی همه مرد لات و لوتند باد جبروت در بروتند ( خاقانی لغ )
(عا.)
بی کار ه و فقیر.