قهری

لغت نامه دهخدا

قهری. [ ق َ ] ( ص نسبی ) منسوب به قهر. اضطراری و جبری. ( ناظم الاطباء ). از روی قهر. رجوع به قهر شود.
قهری. [ ق َ ] ( اِخ ) لقب رجالی سفیان بن عیینه است. ( ریحانة الادب ج 3 ص 326 ).

فرهنگ معین

(قَ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) اضطراری ، جبری .

فرهنگ فارسی

( صفت ) اضطراری جبری : اختلافات بین آنها قهری است .
لقب رجالی سفیان بن عیینه است

ویکی واژه

اضطراری، جب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم