قمراء

لغت نامه دهخدا

قمراء. [ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث اقمر. ( اقرب الموارد ). ماهتاب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شب روشن با ماه. ( منتهی الارب ). لیلة قمراء؛ شبی ماهناک. ( مهذب الاسماء ). شبی بامهتاب. || اتان قمراء؛ خر ماده سپید مایل به تیرگی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) مرغی است. ( منتهی الارب ). طایر صغیر من الدخاخیل. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(قَ ) [ ع - فا. ] ۱ - (ص . ) مؤنث اقمر، سفید مایل به تیره . ۲ - (اِ. ) ماهتاب .

ویکی واژه

مؤنث اقمر، سفید مایل به تیره.
ماهتاب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال حافظ فال حافظ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال مارگاریتا فال مارگاریتا